باران
من برتمام درختان این شهر
انار میکشم و رود
ماهیان قرمز و مرداب
درد می کشم و درد
و نقطه می گذارم نقطه .
کاش یکی بلد باشد
تورا
از بر بخواند
به وقت دلتنگی
چه بامداد بی طلوعی
وقتی دنیا
لبخند های تورا
کم دارد.
دریغا وحسرتا
بکتاش دیگر نیست و
این حقیقت تلخ
تلخ ترین تیتر امروز است .
جهانی
در چشمان تو ورق می خورد
و گاهی ، رسیدن فقط
امید را جا می گذارد
چقدر احساس
پشت این احساس است
که من اینجا
به تو می اندیشم
تنهایی آدم
گاهی آنقدر عمیق و فاجعه می شود
که خودش هم دراین تنهایی
گم می شود
وقتی می روی
تمام مرا
با خود می بری.
خبری نیست
جز احوال خوش ابر و زمین
پشت پرچین سبک بالی تن
چه حوای ملسی می سازد
خاک باران زده با عطر نسیم
دوستت دارم
زیباترین شعر جهان است
سالسایی مدام شده ام با درد
برایم کف بزن